۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۱۹ ب.ظ
شهرستان شفت تبعید یا آموزشگاه!
بخاطر تقسیمات سیاسی شهرستان شفت و فومن نماینده ای مشترک درمجلس شورای اسلامی دارد و به اذعان مسؤلین سیاسی شهرستان، استان و کشور جز شهرستانهای کم برخوردار یا محروم کشور می باشد که بخاطر محرومیت و بی صدایی اش بار کمبودهای شهرستان های دیگر را به دوش می کشد. بطوریکه از جای جای گیلان کارمند پذیر بوده و هر از گاهی نیروی کارمنددولتی برای گذران عمر کارمندی خود به این شهرستان رفت و آمد داشته است.
از ادوار گذشته که هنوز جمعیت شفت حد نصاب برای شهرستان شدن را نداشت یا هنوز کارمندِ خاص در ادارات نداشت با سفارش مسؤلین وقت کارمندی بعنوان مأموریت فقط در ساعات اداری در شفت حضور مییافت و سپس به اقامتگاه خود در شهر های دیگر میرفت.
اگر نگاهی به بایگانی کارمندان دولت در سال‌های ماضی بیندازیم بخوبی در می یابیم که قریب به اتفاق کارمندان روزها و ماه‌های اول تجربه کاری خویش را در شفت تجربه کرده و سپس به محل های دیگر رفته اند که از این حیث می‌توان از شفت بعنوان یک آموزشگاه نام برد.
در بررسی کرسی های کارمندی سال‌های اخیر شفت، یادمان می آید که شخصی بخاطر نائل شدن به افتخار بازنشستگی برای مدتی سکان فرمانداری شهرستان را بدست گرفت و آنگاه معاونت یک اداره از وزرارت کشور برای تجربه نماینده عالی دولت به شفت دیکته شد. القصه هر که آمد تجربه ای اندوخت و بی آنکه چاره ای برای برون رفت مشکلات شهرستان شفت بیاندیشد با همان اتوبوسی که آمده بود، رفت.
این حکایت عالی ترین مقام وزارت کشور در شهرستان شفت از گذشته تابحال بطور مختصر بوده و بدون استثنا همه نمایندگان در هردوره ای با یک فرد تازه کار در راس نماینده دولت همنشین بودند که اگر معاونین آنها نبودند چه بسا در تقسیمات سیاسی، شفت به بخشهم تنزل پیدا می‌کرد!
از دوره شفیعی، جماعتی، عاشوری، میرزایی و افتخاری و اکنون همه بطور یقین اولی ها بودند که اگر کارنامه آنها را واکاوی کنیم، درمی یابیم بخشی از ناکارآمدی نمایندگان و محرومیت شفت بر گردن آنهاست. اما افسوس که در این دوران از مسؤلان چیزی بعنوان بازخواست، عملکرد و چه کرده ای پرسیده نمی شود.
در مورد کارمندان جزء یا رده پائین تر هم وضع مشخص است، افرادی که قابلیت انجام کارها را داشتند شهرستانهای همجوار بخاطرارتقای شغلی آنها را ربودند و برخی که بدلیل تخلفات اداری مرتکب شده، کوچ اجباری به شفت داشته اند، آنچنان پای کار ایستاده وکارشکنی می‌کنند که گویا وجدان کاری و حل مشکلات مردم فقط در کاغذ نوشته شده و بخاطر عدم انجام کار بازخواست هم نمی شوند!
در این میان مردم مانده اند و مردم با انباشت نیازها و کارهایی که گویا امیدی به انجام آن ها نیست.
در سال‌های آینده تاریخ شفت آنقدر غم انگیزتر می شود که داستان واردات کارمند و مدیر بیشتر تکرار خواهد شد. چون خیلی وقت استکه نمایندگان با تاثیر گذاری در ادارات سعی دارند لیدرهای انتخاباتی را راضی نگه دارند و صد افسوس این لیدرها نه تنها به فکرپیشرفت شهرستان نیستند بلکه به فکر منافع و به کرسی نشاندن افراد خود هستند و آنچه که تباه می شود استعدادهای جوانان و عمرمردمان ساکن در شهرستان است که شاید خیلی هم برای نمایندگان و لیدرهایشان مهم نیست.!
و اصلا معلوم نیست تکلیف کار و مشکلات و محرومیت آنها به کجا ختم خواهد شد.حتی شهروندان شفتی نیز به این امر انتقاد دارند که فرستادن نیروهای مسأله دار به شهرستان نه تنها گره ای از مشکلات را باز نخواهدکرد بلکه بر سرگردانی و مشکلات مردم بیش از گذشته افزوده خواهد شد.
مدیر یک اداره نیز از وضعیتی که بر سر شفت آمده چندان دلخوشی ندارد و می گوید؛” متاسفانه ورود مدیران اتوبوسی و کارمندان خاص باعث شده درشهرستان شفت وقت گذرانی را شاهد باشیم زیرا اگر هر مدیری که بیاید و بخواهد برنامه مُدَوَن داشته باشد یا یکبرنامه دراز مدت از پیش تعیین شده برای برون رفت از مشکلات را اجرایی کند، طولی نمی کشد که مأموریتش تمام می شود و باید باشفت خداحافظی کند و بخاطر همین است که مشکلات بر زمین مانده و چاره ای برای آن پیدا نمی کنند.
اتوبوسی آمدن مدیران عیب بزرگی که دارد اینست هر کدام فقط به حفظ میز می اندیشند ومدیری که قوی وکارآمد باشد، نمی تواند دوامبیاورد به ناچار به یک نیروی کم کار و بله قربان گو و…تبدیل می شود که بیشتر از همه بفکر خودش است.یقینا نیروی بومی دلسوزتر است.”
موضوعات ذکر شده یک نمونه از صد مشکلات شهرستان است که باعث مهاجرت بیشتر جوانان و هدر رفت سرمایه و استعداد های شهرستان شفت شده است.
متأسفانه جوانان ما با مدارک تحصیلی بالا باید شغل های کاذب را به ناچار انتخاب کنند دخالت برخی نمایندگان وحتی برخی مسؤلین استانی باعث شده نور چشمی های از اقصی نقاط گیلان برای آموزش کارمند شدن به شفت سفر کنند.
سخن آخر اینکه همه ما زیر پرچم ایران اسلامی در حال زندگی هستیم و این نوشته یک دعوای شفتی و گیلانی و غیر شفتی نیست اما ماهم در این شهرستان بدنیا آمده ایم و حق حیات داریم.
بنابراین بعنوان یک فرد ایرانی حق داریم از حداقلی های زندگی بهره ببریم ،هدف گفتن محرومیت ها و کم کردن کاستی هاست و همه ما در زیر این پرچمِ سه رنگِ ایران زندگی را دوست داریم.
محمد شکوهی
